سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تفاوت رجعت و تناسخ

پاسخ به یک شبهه (تفاوت رجعت و تناسخ):

رجعت به معنی رجوع و بازگشت است.در اصطلاح علم کلام بازگشت و حیات دنیایی درباره برخی از مومنان خالص و کفار معاند است که زمانی مابین ظهور حضرت حجت و روز رستاخیز اتفاق می افتد.

نظریه تناسخ براساس انکار قیامت و زندگی پس از مرگ پی ریزی شده حال آنکه در رجعت اعتقاد به معاد یکی از باورهای اصلی دینی است.برطبق نظریه کارما،تناسخ برای همه است حال آنکه رجعت فقط برای معدودی رخ میدهد و تناسخ به طور عام در همه زمانها ذکر شده اما رجعت زمان مشخصی دارد.

رجعت بازگشت روح انسانی در قالب جسمانی پیش است اما تناسخ بازگشت به بدنی جدید است.در رجعت روحی که استعدادهایش بالفعل شده همانگونه بالفعل است اما در تناسخ،روحی که استعدادهایش بالفعل شده به روحی دوباره بالقوه تبدیل میشود.(حرکتی از کمال به سوی نقص) 

منابع:

 ارتباط با ارواح، ناصر مکارم شیرازی، چاپ سال  49 ، انتشارات نسل جوان

فرجام من و تو-نقد و بررسی آموزه تناسخ در دین واره ها، عبدالحسین مشکانی سبزواری ، چاپ اول ، سال 91 ،انتشارات صهبای یقین

www.al-shia.org

www.tvshia.com

only.islam.blogfa.com

sedayesobh.blogfa.com

extict-truth.blogfa.com

www.andisheqom.com

www.rasanews.ir

nozohor.porsemani.ir

af.fgulen.com


[ جمعه 93/5/10 ] [ 7:14 عصر ] [ خـادم الـمـهـدی ]

انگیزه های اعتقاد به تناسخ

 انگیزه های اعتقاد به تناسخ:

ـ انکار رستاخیز و جهان دیگر

ـ توجیهی برای کودکان بیمار و معلول

ـ عوامل روانی(تناسخ یک عامل تسکین دهنده جهت روح فنا ناپذیر انسان)

ـ انگیزه های سیاسی-اجتماعی را نیز میتوان در باورمند شدن به تناسخ دخیل دانست.برخی افراد برای گریز از مسئولیتهای اجتماعی و مبارزه با بی عدالتی دست به دامان تناسخ شده اند.ماکس وبر در تحلیلی که از آیین هندو و بودا دارد به این واقعیت اشاره میکند که مهمترین عامل بوجود آمدن نظام طبقاتی و کاستی در جوامع معتقد به کارما همین قانون است.کارما دنیا را به عالمی بدل میکند که از نظر عقلی و اخلاقی یک نظام ضروری است.کارما به انسان میگوید بودن شما در طبقه محروم و بیچارگان نتیجه اعمال گذشته شماست و شما را از آن گریزی نیست. اشرافیان نیز حاصل کارما های خود را درو میکنند؛پس هرکس باید در طبقه خود همچنان باقی بماند.


[ جمعه 93/5/10 ] [ 7:12 عصر ] [ خـادم الـمـهـدی ]

تناسخ در میان ادیان الهی

تناسخ در میان ادیان الهی 

تناسخ در ادیان توحیدی وجود نداشته و به شدت طرد شده است ،اما فرقه هایی در ادیان مختلف بدلیل نداشتن درک صحیح از مبانی دینی و ناتوانی در پاسخگویی و تحلیل شبهات به دامان تناسخ گرفتار آمدند.در یهود اعتقاد به تناسخ اساس آموزه کابالا در باب سرنوشت روان بود اما برخی غیرعارفان آن را به عنوان عقیده ای فرقه گرا و بیگانه با اندیشه یهود رد میکردند.کابالیستها اعتقاد به رستاخیز مردگان در دوره آینده را نگه داشتند اما میگفتند آدمی تاآن زمان چندین بار باید از نو زاده شود تا وظایفش را روی زمین به انجام برساند.در سده 12 فکر تناسخ در میان کابالیستها احیا شد.کابالیستها مرمر شدن "نیوبه " در تورات وتبدیل شدن زوجه حضرت لوط به مجسمه ای از نمک یادآوری میکنند.البته این ماجرا ها در صورت تحریف نشدن هیچگاه دلیل تناسخ بشمار نمی آیند.چنانکه اینگونه فسیلها به تعداد بیشمار در هر گوشه دنیا کشف گردیده اند و یا کنده کاریهایی که قرنها پس از تبدیل شدن کوه بومبی و وزو (کوههایی در ایتالیا) بر اثر آتشفشانهایی به تپه ای خاکستر صورت گرفته است.

در میان مسیحیان مرتد نیز این اندیشه وجود دارد اما مسیحیت ارتدوکس عقیده تناسخ را رد میکند و آن را با انسان شناسی مسیحی و تفسیر ماهیت انسان ناسازگار میداند.کلیسا در آغاز مسئله تناسخ را پذیرفت اما در سال 553م.  این عقیده بصورت رسمی از آموزه های کلیسا حذف شد.

اسلام مانند دیگر ادیان بزرگ توحیدی تناسخ را مردود و باطل میداند اما فرقه هایی در اسلام و میان مسلمانان بوجود آمده اند که به نوعی به تناسخ قائل شده و از آن دفاع میکرده اند.


[ جمعه 93/5/10 ] [ 7:11 عصر ] [ خـادم الـمـهـدی ]

اقسام تناسخ و نقدهای وارده

تناسخ نامحدود: پیوسته نفوس از طریق مرگ و از طریق بدنهای گوناگون خود را نشان میدهند و فساد و نابودی یک بدن مانع از بازگشت ارواح به این جهان نمی باشد. 

نقد: 

ـاگر هر روحی پس از جدا شدن به کالبد دیگری برود بنابراین باید با هر مرگی نطفه ای بسته شود.چطور ممکن است هنگامی که به دلایلی مانند جنگهای اتمی،سونامی و یا زلزله افراد به ناگاه جان خود را از دست میدهند همزمان این همه نوزاد با هم متولد شوند.

ـ ثبوت جمعیت جهان: اگر تناسخ درست باشد باید تعداد انسانهای جهان ثابت بماند چون در این بیان روح جدیدی تولید نمیشود.شاید گفته شود تناسخ فقط بین انسانها نیست بلکه در حیوانات و جمادات نیز میباشد باید گفت جمادات روح ندارند تا در این گردونه ادعایی قرار گیرند فقط حیوانات هستند که میتوانند در این گردونه مرگ و زندگی داخل شوند.اگر به تعداد حیوانات و گونه های متفاوت انواع حشرات ،جهندگان ،خزندگان ،پرندگان و آبزیان بنگریم اعداد سرسام آوری را شاهد هستیم.از طرف دیگر قائلین به تناسخ هرگز نمیگویند که روحی قرار است تا ابد در کالبد حیوانی بماند بلکه بنا به نگرش ترسیمی اینها تمام ارواح،درحال تعالی هستند و به تکامل نزدیکتر میشود.اگر بنا باشد هر سال فقط چند عدد از گونه های مختلف نردبان تعالی را طی کنند و به انسان تبدیل شوند،جمعیت انسانها باید تنها چند سال به اعداد سرسام آوری تبدیل میشد و از جمعیت حیوانات می کاست.

ـ کارما همان سزای اعمال است و انسانها برای تحمل آن باید تن به تناسخ دهند.اگر وضع فعلی هرکس حاصل کارهای گذشته اوست و افراد برحسب اعمال خود به درجات پایین تر و یا بالاتر میروند.در مورد عالیترین درجه خیر و پایین ترین درجه شر این مشکل پیش می آید که امکان فرارفتن ویا فرود آمدن سلب میشود.

تناسخ محدود صعودی: نفس، از بدن فروتر به بدن فراتر منتقل میشود. حیات ابتدا به گیاه تعلق میگیرد وپس از سیر تکاملی خود به مرتبه نزدیک حیوان در "نخل" ظاهر میشود آنگاه به عالم جانوران گام می نهد و پس از تکامل و وصول به مرحله میمون با یک جهش به انسان تعلق میگیرد و به حرکت استکمالی خود ادامه میدهد تا از نازلترین درجه به مرتبه کمال نایل گردد.

نقد: 

از دیدگاه اهل حشر،هر فرد براساس فراز و فرود زندگی اش به حساب و کتاب کشانیده میشود.از این رو، روحی که در هزاران جسد داخل و خارج شده است با کدام شخصیتش حشر خواهد شد و نظر به کدام شخصیتش جزا یا مکافات خواهد دید؟

تناسخ محدود نزولی:انتقال روح از بدن فراتر به بدن فروتر مثل انتقال روح از بدن انسان به بدن حیوان یا فروتر. کابالیستها به چنین تناسخی معتقدند.انسانهایی که از نظر علم و عمل و حکمت در سطح بالاتری قرار گرفته اند به هنگام مرگ بار دیگر به این جهان باز نمیگردند ،بلکه به جهان تجردات می پیوندند.ولی آن گروه که در درجه پایین قرار دارند در مرتبه "تخلیه نفس" از رذایل، توفیق کامل بدست نیاورده اند، برای تکمیل بار دیگر به این جهان باز میگردند،تا آنجا که از هر دو جنبه به کمال برسندو پس از کمال به عالم نور بپیوندند.

نقد:

ـ قائلین به تناسخ مدعی اند هر انسانی که مسخ میشود به جایگاه حیوانی تنزل می یابد مطابق با خلق و خویی که داشته به حیوانات مختلف تبدیل گردد مثلا انسان شهوت ران به خوک و انسان حریص به مورچه تبدیل میشود.حال اگر انسانی هم شدیدا حریص باشد و هم شدیدا شهوت ران به چه حیوانی تبدیل خواهد شد؟قاعدتا هرساله ، باید شاهد، بوجود آمدن گونه های جدیدی از حیوانات باشیم مثلا سرش خوک و نیمه دیگرش مورچه باشد.

ـ بر مبنای کارما آنکه نیکوکار باشد، توانگر و تندرست بازمیگردد و بدکار ، فقیر و بیمار و... حال آنکه در واقع احوال تندرستی و بیماری و یا فقر و توانگری میان مردم متنوع است.بعضی توانگران بیمارند و بعضی فقرا  تندرست اند؛یک فرد هم، گاه فقیر است و گاه غنی و در طول زندگی هرکس این احوال تفاوت میکند.

نقدهایی که به هر سه نوع تناسخ وارد میشود:

ـ روح وتن ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند و هرکدام در دیگری مستقیما اثر میگذارند.نمیتوان روح را یک موجود کاملا مستقل از جسم و جدا از آن دانست بلکه نسبت روح و جسم بسیار نزدیک و مانند نسبت گلاب و گل است.پس میتوان نتیجه گرفت همانطور که دو جسم از تمام جهات با یکدیگر شبیه نیستند،دو روح نیز نمیتوانند از تمام جهات با هم شباهت داشته باشند.زیرا هر روحی رنگ بدن خود را خواهد داشت و به تناسب آن پیش خواهد رفت.هرجسم تنها هماهنگ روحی است که با آن پرورش یافته و بالعکس.این تناسب به قدری است که اگر به فرض روحی را به کالبد دیگری بفرستد کاملا بیگانه و بی تناسب خواهد بود.

ـ روح و جسم جنین استعداد مطلق است و به تدریج این استعداد ها ظهور می یابد.ممکن نیست روحی که به فعلیت استعداد رسیده با جسمی که قوه و استعداد مطلق است متحد شود.

روحی که بخواهد وارد جسم جنینی شود یا باید خود به استعداد مطلق برسد و یا وجودی خارجی بنام خدا آن را به استعداد مطلق تبدیل نماید.حالت اول غیر ممکن است زیرا حرکت در جهان هستی (چه حرکتی جسمی وچه روحی)حرکت تکاملی و حرکت از استعداد به سوی کمال است و خلاف این جهت حرکتی محال است(یعنی همانگونه که نوزاد دوباره نمیتواند به عالم جنینی بازگردد روح نیز نمیتواند به حالت روح جنینی بازگردد)در حالت دوم خدا هرگز روحی فعلیت یافته را به قوه مطلق تبدیل نمیکند چون خلاف حکمت خداست.

ـ فراموشی مطلق برای ارواح ممکن نیست به همین دلیل در اسلام در رستاخیز ارواح تمامی اعمال خود را به یاد دارند و به جهت سنخیت با جسم به جسم اولیه خود باز میگردند. البته طرفداران تناسخ معتقدند که این فراموشی برای همه است مگر بعضی افراد.اولا اگر این فراموشی را همه دارند روحی که در بدنی به منظور کیفر بازگشته چیزی را بخاطر ندارد که بیدار شود و عبرت بگیرد.دوم اگر کسی هست که خاطرات زندگی قبلی اش خویش را به یاد داشته باشد از کجا میتوان اثبات کرد که سلامت روحی دارند و سوم حتی اگر سلامت روحی نیز داشته باشد دلیل این تبعیض چیست که برخی خاطرات جسم قبلی را به یاد دارند و برخی نه!

 


[ جمعه 93/5/10 ] [ 7:9 عصر ] [ خـادم الـمـهـدی ]

تناسخ

تناسخ چیست؟

تناسخ به معنی بازگشت ارواح به زندگی جدید در بدن دیگر در همین جهان است.علامه حلی در تجرید الاعتقاد مینویسد:"تناسخ این است که روح که مبدا شخصیت و موجودیت کسی است به بدن دیگری برود و اساس موجودیت او را تشکیل بدهد." فرید وجدی در دایره المعارف قرن 20 جلد 10 صفحه 172 مینویسد: تناسخ مذهب کسانیست که معتقدند روح پس از جدایی از بدن به بدن حیوان یا انسان دیگری میرود تا خود را تکمیل نموده و شایسته زندگی در میان ارواح عالی در عالم قدس گردد.

بازگشت روح در این دنیا به چهار گونه تقسیم میشود:

نسخ -یعنی روح به بدن انسان دیگری باز گردد.
مسخ-هرگاه در بدن حیوانی حلول کند.
فسخ-هرگاه به گیاهی تعلق گیرد.
رسخ- هرگاه به یکی از جمادات تعلق پیدا کند.

احترامی که هم اکنون در برخی کشورها برای حیوانات قائل هستند تا حدودی مربوط به همین عقیده است.

 مبدا تناسخ

برخی زادگاه اصلی این عقیده را ، هند و چین و ریشه آن را در ادیان باستان میدانند.و برخی نیز معتقدند که تناسخ ابتدا در حوزه نیل گسترش یافت.پس از آن این نظریه به هندوستان و از آنجا به یونان برده شد.این اندیشه از طرف کابالیستها به یهودیت ،از طریق یهودی ها به مسیحیان و سرانجام علیرغم کوشش علمای کلام در اندیشه بعضی متصوفین نیز راه یافت .بنظر میرسد اولین گامهای تناسخ در میان مسلمانان بین غلات یافت شد.به هر حال مسئله تناسخ از مردم باستان سرچشمه میگیرد.پیشینیان مانند بسیاری از مردم امروز غالبا به حوادثی برخورد میکردند که از تفسیر علمی یا فلسفی آن عاجز می ماندند.و از آنجا که طبع کنجکاو  بشر به او اجازه نمیدهد که سوالی را در ذهن خود بدون جواب بگذارد دست به دامان تخیلاتی میزدند و یک تفسیر خیالی برای آن درست میکردند و بسیاری از خرافات از این رهگذر بوجود می آمد.از طرف دیگر برخی بدلیل نبود علم وراثت و درک نکردن شباهت نسلها به تناسخ قائل شدند.آنها شباهت، بین فردی با اجدادش را حلول روح جد در وی میدانستند.

 اقسام تناسخ

تناسخ بر سه قسم است:

ـ تناسخ نامحدود

ـ تناسخ محدود صعودی

ـ تناسخ محدود نزولی    


[ جمعه 93/5/10 ] [ 7:4 عصر ] [ خـادم الـمـهـدی ]