تناسخ در میان ادیان الهی
تناسخ در میان ادیان الهی
تناسخ در ادیان توحیدی وجود نداشته و به شدت طرد شده است ،اما فرقه هایی در ادیان مختلف بدلیل نداشتن درک صحیح از مبانی دینی و ناتوانی در پاسخگویی و تحلیل شبهات به دامان تناسخ گرفتار آمدند.در یهود اعتقاد به تناسخ اساس آموزه کابالا در باب سرنوشت روان بود اما برخی غیرعارفان آن را به عنوان عقیده ای فرقه گرا و بیگانه با اندیشه یهود رد میکردند.کابالیستها اعتقاد به رستاخیز مردگان در دوره آینده را نگه داشتند اما میگفتند آدمی تاآن زمان چندین بار باید از نو زاده شود تا وظایفش را روی زمین به انجام برساند.در سده 12 فکر تناسخ در میان کابالیستها احیا شد.کابالیستها مرمر شدن "نیوبه " در تورات وتبدیل شدن زوجه حضرت لوط به مجسمه ای از نمک یادآوری میکنند.البته این ماجرا ها در صورت تحریف نشدن هیچگاه دلیل تناسخ بشمار نمی آیند.چنانکه اینگونه فسیلها به تعداد بیشمار در هر گوشه دنیا کشف گردیده اند و یا کنده کاریهایی که قرنها پس از تبدیل شدن کوه بومبی و وزو (کوههایی در ایتالیا) بر اثر آتشفشانهایی به تپه ای خاکستر صورت گرفته است.
در میان مسیحیان مرتد نیز این اندیشه وجود دارد اما مسیحیت ارتدوکس عقیده تناسخ را رد میکند و آن را با انسان شناسی مسیحی و تفسیر ماهیت انسان ناسازگار میداند.کلیسا در آغاز مسئله تناسخ را پذیرفت اما در سال 553م. این عقیده بصورت رسمی از آموزه های کلیسا حذف شد.
اسلام مانند دیگر ادیان بزرگ توحیدی تناسخ را مردود و باطل میداند اما فرقه هایی در اسلام و میان مسلمانان بوجود آمده اند که به نوعی به تناسخ قائل شده و از آن دفاع میکرده اند.